Part36

ا.ت چی داری میگی
+دیـ دیشب تو رفتی بـ بعدش با مامان صحبت کردم بعد بعد بعدش اومدم پیش دخترا که یهو او اون اومد بعد بعدشـ*مکث
=بعدش چی ا.ت بعدش چیشد
(×کمر ا.تو گرفت و گردنشو بوسید
+کمرمو گرفت و گردنمو بوسید *همزمان گفتن)
+و یـ چیزیو تو گردنم حس کردم و*حالش بعد شدو سرفه کرد که
`باشه دخترم اروم باش بهتره استراحت کنی
`فک نمی کنین ا.ت حالش بد میشه همتون برید بیرون به جز لونا و اوه یون هی
=امـ
`همین که گفتم برید بیرون زود باشین*داد
پ.ک: زود باشین پسرا مث اینکه کلی کار داریم نه؟
÷همینطور به نظر میاد*عصبی.جدی
کوک.ویو
بعد حرفایی که ا.ت زد نمیتونستم خودمو تحمل کنم و فقط میخواستم بزنمش که یهو بابا فهمید و گفت بریم بیرون دستمو گذاشته بودم رو شونه ی اون عوضی و هی میخندیدیم تا رسیدیم دقیقا جلوی در بیمارستان
÷عزیزم اون تو خانومم یـ چیزایی گف
#چه چیزی گفتن خانومتون*اخرشو کش داد به حالت مسخره
÷مرتیکه من حسابتو میرسم
=چرا دست از سرمون ور نمیداری*عربده همینطور که داشتن میزدنش
.... فکـ نمیکردم یروز دقیقا جلوی چشام پسرمو بزنین
=پس بهتر بود پسرتونو درست تربیت کنین
.... باید به تو جواب پس بدم تهیونگ
÷فکـ نکنم اونقدر ها صمیمی باشیم که به اسم همو صدا بزنیم
.... اوممم درسته درسته اقای جئون جونگ کوک
پ.ک:قسم خوردی که دیگه اینورا پیدات نشه*میره جلوی بابای سئوجون وایمیسته
#حالا مثلا چیشده هااا
÷هووی مرتیکه دهاتی حواست باشه با کی چه زری میزنی
=گوهتو مزه مزه کن بعد بنداز بیرون
پ.ک: پسرا بسه
.... بهتره ما دیگه بریم
÷اوهوم فقط کاش برای همیشه برین